شب شوق و شب وجد و شب شور و شب پیدایش نور است کنون، رسد از ارض و سما و ملک و حور، گواهی که شب هجر سر آمد، سحر آمد، خبر آمد، خبری تازه به گوش آمده اکنون، نفس پادشهان حبس شده در دل و گشتند همه لال ز گفتار، به امر احد خالق دادار، دگر راه سماوات به شیطان شده مسدود، بتان یک سره بر خاک فتادند و نگویند مگر ذکر خداوند و رسول دو سرا را.
عرش و فرش و، ملک و آدمی و، کوه و در و دشت و یم و قطره و مهر و مه و سیاره و منظومه شمسی و کرات و همه افلاک، الی این کره خاک، ز برگ و بر و ریگ و حجر و شاخه و نخل و ثمر و بام و در و مرد و زن و پیر و جوان، ابیض و اسود، همه گویند درود و صلوات از طرف ذات خداوند تبارک و تعالی و همه عالم خلقت، به خصال و به کمال و به جلال و به جمال و قد و بالای محمد(ص)، که خداوند و ملایک همه گویند درودش، همه خوانند ثنایش، همه مشتاق لقایش، همه عالم به فدایش، همه مرهون عطایش، که خدا خلق نموده است به یمن گل رویش فلک و لوح و قلم را، ملک و جن و بشر را و همه ارض و سما را.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: